تصاویر سه بعدی بسیار زیبا از پارسه (تخته جمشید )

به قلم :   parse        22 / 5 / 1392   

 

«تصاویر گرافکی پارسه»
به احتمال زیاد این تصاویر را قبلا هم باید دیده باشید در بین این تصاویر تصاویر نادری نیز هم وجود دارد که ممکن است ندیده باشید , به علت تعداد زیاد این تصویر مجبور شدم بقیه را در ادامه مطلب بگزارم لطفا از آنها دیدن و برداشت کنید ,  سایتی که این عکسها را ارائه میداده به دلایل نامشخص مسدود شده حالا چه اتفاقی افتاده خدا میداند , www.perspolis3D.com , 
«برای اینکه تصاویر در اندازه واقعی خود دیده شود بر روی آنها کلیک کنید»
  dar-04.jpg
persepolis_plaza_army_02.jpg
royal_treasury_03.jpg
06.jpg
persepolis_masterp_08.jpg
apadana_04.jpg
krefter_01.jpg
takht-e_jamshid_plaza_army_09.jpg
 

برچسب‌ها پارسه: تصاویر, گرافیکی, پارسه, تخته جمشید, ,
در ادامه جستار

آثار بر جای مانده از تمدن مانا(مانناها)

به قلم :   parse        3 / 4 / 1392   

« تمدن مانا »

« آذربایجان قبل از آریاییها»

 

پیش از تشکیل پادشاهی ماد در غرب و شمال غرب ایران حکومت‌های محلی مختلفی در این منطقه شکل گرفت که مهمترین و در عین حال ناشناخته‌ترین آنها پادشاهی مانا بود. این حکومت در هزاره اول ق م به مدت 300 سال به حیات فرهنگی سیاسی خود ادامه داد. به این تمدن نخستین بار در سال 834 ق م در کتیبه‌های آشوری اشاره شده است اما خیلی پیش از آن نیز وجود داشتند.‏

 

از خود ماناها منابع مکتوبی به دست نیامده است اما مدارک زبان شناسی استخراج شده از متون آشوری و اورارتویی نشان می‌دهد که ساکنان آن اقوام حوری زبان بودند. اسامی ثبت شده در متون اشاره شده مهمترین مدرک باقیمانده از این زبان است. ‏

 

مانا دارای سیستم حکومتی پادشاهی بود که در آن فرزند پدر جانشین می‌شود. شاه به تنهایی کشور را اداره نمی‌کرد بلکه از حاکمان محلی، اعیان و بزرگان همکاری می‌جست. سرزمین مانا به ایالت‌هایی تقسیم می‌شد که تعداد اندکی از آنها وضعیتی نیمه مستقل داشتند. پایتخت در طول حیات شهر «زیرتو» یا «ایزیرتو» بود که در منطقه سقز یا بوکان بوده است. شهرهای مهم دیگر وجود داشتند که از آنها به عنوان شهرهای شاهی یاد می‌شود. ‏
قلمرو مانا منابع آب و خاک مناسب و مراتع غنی و گسترده‌ای داشت که شرایط خوبی برای رشد کشاورزی، دامداری و پرورش اسب به حساب می‌آمد. همین باعث شد که جامعه‌ای مرفه و ثروتمند شکل بگیرد. مهارت مانایی‌ها در پرورش اسب منبع درآمد مهمی برایشان فراهم ساخت. در کل گنجینه‌های ارزشمند به دست آمده از زیویه و حسنلو گواه این هستند که مانایی‌ها نسبت به سایر اقوام منطقه از نظر موقعیت اقتصادی، برتری داشتند.‏
در کنار کشاورزی و دامداری، هنرمندان و صنعتگران چیره دستی در مانا زندگی می‌کردند که در سفالگری، فلزکاری، کنده کاری بر عاج، آجرهای لعابدار و غیره مهارت داشتند.
 
* زندگی سیاسی مانا درقالب 4 دوره مورد مطالعه قرار میگیرد :
‏1ـ مانا در دوره «شلمناصر» سوم تا
«آددنیراری» سوم (783-858 ق م)‏
‏2ـ مانا در دوره گسترش نفوذ و قلمرو اورارتو (750-830 ق م)‏
‏3ـ مانا در دوره «تیگلت پیلسر» سوم و «سارگون» دوم (705-744 ق م)‏
‏4ـ مانا در دوره «سناخریب» و «اسرحدون» (669-704 ق م)‏
شلمناصر سوم در گزارش خود در 843 ق م نخستین بار به مانا اشاره می‌کند. گزارش لشکرکشی سال 829 ق م این پادشاه اطلاعات بیشتری از مانا می‌دهد: «در سال سی ام سلطنت به میانه شهرهای «اوالکی» مانایی نزدیک شدم. اوالکی از قدرت من ترسید و پایتخت خود، زیرت را ترک کرد و برای نجات جان خود به کوه‌ها گریخت. او را دنبال کردم گاوها، گوسفندان و اموال او را غنیمت گرفتم. شهرهای او را ویران و غارت کردم و در آتش سوزاندم و از ماناش (مانا) خارج شدم.»
از 820 ق م تا اواسط سده 7 ق م اورارتو لشکرکشی‌هایی به قلمرو مانا کرد و مانا علی رغم شکست‌های متعددی که داشت هرگز «انقیاد اورارتو» را نپذیرفت و استقلالش را از دست نداد. با روی کار آمدن تیگلت پیسر سوم، اورارتویی‌ها شکست سختی از او خوردند و این پایان حملات آنها به مانا بود و با پشتیبانی آشور قلمروهای از دست رفته به مانا بازگشت. ‏
بر اساس کتیبه‌های این پادشاه شخصی به نام «ایرنزو» در 737 ق م بر مانا حکومت می‌کرد. زمانی که تیگلت پیلسر سوم حدود 737 ق م به غرب ایران لشکرکشی کرد تنها ایالتی که علیه آن هیچ اقدامی نکرد مانا بود و این قدرتمندی ایرنزو و مانا را در آن زمان نشان می‌دهد. ‏
پس از مرگ سارگون در 705 ق م قلمرو مانا در جهات مختلف گسترش یافت. در دوره «سناخریب» و «اسرحدون» تعدادی از مناطق مرزی آشور تحت تصرف مانایی‌ها درآمد. اما در زمان آشور بانیپال دوباره به آشوری‌ها بازگردانده شد. بر اساس سالنامه آشوربانیپال وی پس از 15 روز محاصره توانست این مناطق را دوباره به دست بیاورد. در پایان سلطنت آشوربانیپال، امپراطوری آشور وارد دوره ضعف و بحران درونی شد که در نهایت به سقوط انجامید.‏
در 616 ق م بابلی‌ها آشوریان را در فرات میانی شکست دادند. نظامیان بابلی گروهی از مانایی‌ها را که به کمک آشور آمده بودند دستگیر کرده و در کتیبه خود این را بیان کردند اما از تعداد و چگونگی کمک آنها اطلاعاتی در دست نیست. گمان می‌رود حضور آنها به صورت نظامیان مزدور یا مانایی‌های در تبعید بوده زیرا اگر متحد آشوریان بودند نشانه‌هایی از حملات مادها با قلمرو مانا دیده می‌شد.‏
زمان و چگونگی تسلط ماد بر مانا مشخص نیست. آخرین بار یک منبع عبری در 593 ق م به عنوان یک پادشاهی کوچک و به ظاهر تابع ماد اشاره می‌کند.

 
« ایالت های مانا»
سوریکش ـ این ایالت بر اساس متون آشوری از ایالات مرزی بود و با ایالت‌های زموا، البریه و کرل مرز مشترک داشت. با توجه به جایابی صورت گرفته منطقه بانه را می‌توان برای آن در نظر گرفت.‏
مسی ـ مسی از وسعت قابل توجهی برخوردار بوده است و با ایالات «پرسوا»، «گیزیل بوند» و ماد مرز مشترک داشت. بیجار، دیواندره و شاید تکاب را بتوان برای مسی جایابی کرد.‏
اوئیشدیش ـ منطقه وسیع و آبادی را شامل می‌شد و در همسایگی کوه بسیار بلندی به نام «آوائوش» و نیز پادشاهی اورارتو و ایالت «زیکیرتو» قرار داشت. آوائوش با کوه سهند و «اوئیشدیش» با شهرستان مراغه امروزی مطابقت دارد.‏
زیکیرتو ـ با اندیه، اوئیشدیش و سرزمین اورارتو مرز مشترک داشت. بهترین گزینه برای «جایابی زیکیرتو» منطقه میانه است.‏
اندیه ـ در متون آشوری اندیه همراه زیکیرتو ذکر شده و مناطق شرقی و شمال شرقی میانه به سوی منطقه تالش گزینه مناسبی برای اندیه است.‏
سوبی ـ در گزارش لشکرکشی هشتم سارگون و هنگام فتح قلعه «اوشکایا» از دشتی به نام سوبی نام برده شده که قلعه مذکور به آن اشراف داشته است. *به این ترتیب منطقه شمال شرقی دریاچه ارومیه به سوی تبریز با این دشت مطابقت دارد.*
 
« محوطه های باستانشناسی مانا»
محوطه قلایچی ـ این محوطه در جوار روستایی به همین نام و در شمال شرق شهرستان بوکان است. این محوطه معرف یک طبقه استقرار مانایی ها در 600-800 ق م است. پس از کاوش‌های غیر مجاز، در 1364 یک کاوش نجات بخش توسط «احسان یغمایی» انجام شد که در نتیجه آن بقایای معماری، یادبود نامه، آجرهای لعاب دار و اشیاء دیگری به دست آمد. در جریان کاوش‌های بعدی یک مجموعه ساختمانی وسیع مشتمل بر دروازه ورودی، حیاط‌های سنگ فرش، تالار ستون دار و تعدادی صفه در اطراف تالار کشف شد. مهمترین ویژگی معماری آنها تزئینات به صورت آجرهای لعابدار و منقوش با نگاره‌های هندسی، حیوانی، انسانی و اساطیری است.‏
در سنگ‌نوشته مکشوفه به عبارت «خالدی زعتر» برمی‌خوریم که احتمالاً «زعتر» همان «زیرتور» است. این موضوع و غنای آثار به دست آمده این احتمال را به وجود می‌آورد که قلایچی همان «ایزرتو»، پایتخت مانا باشد.‏
زیویه ـ زیویه محوطه باستانی دیگر است که در جنوب شرقی شهرستان سقز قرار دارد. آثار مکشوفه بر فراز تپه‌ای به بلندی 100 متر قرار گرفته است. در سال 1325 از این مکان گنجینه ارزشمندی از اشیای زرین، سیمین، عاج و سفال به دست آمد و راهی موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی جهان شده است. همچنین تعدادی از آنها توسط موزه ایران باستان خریداری شد. پس از این تاریخ حفاری‌های تجاری شروع و بخش وسیعی از سطح تپه تخریب شد. ‏
به دنبال کاوش‌های صورت گرفته بقایای دژی مربوط به مانا‌ها به تاریخ 600-800 ق م به دست آمده که شامل تالار ستون دار، اتاق‌ها، انبارها، راه پله‌های ارتباطی و مجموعه‌ای از قطعات سفال است. با توجه به این اشیا و شباهت اسمی، محوطه باستانی زیویه با «زیبیه» یا «اوزبیا» که در گزارش‌های آشوری آمده مطابقت دارد.‏
گورستان کول تاریکه ـ این گورستان در نزدیکی روستای یوزباش کندی، در شمال شهرستان دیوان‌دره واقع شده است. در نتیجه کاوش‌های صورت گرفته شماری گور به دست آمد که در ساخت آنها از تخته سنگ‌های بزرگ و کوچک استفاده شده است. بیشتر گورها در بستر صخره‌ای تپه کنده شده‌اند. در داخل گورها و در کنار اسکلت‌ها اشیای تدفینی مختلفی چون سفالینه‌ها، اشیای مفرغی، تزئینات شخصی، اشیای آهنی، مهره‌های سنگی و اشیای استخوانی قرار داده شده است که روی آنها را با تخته سنگ‌ها می‌پوشاندند.‏
زندان سلیمان ـ این محوطه در نزدیکی شهرستان تکاب قرار دارد. حجم مخروطی تپه و حفره‌ای بزرگ در میانه آن که نتیجه چشمه‌ای است که در گذشته می‌جوشیده و شرایط طبیعی نادری را فراهم کرده است. اوایل هزاره اول ق م اقوام مانایی پیرامون این دریاچه تأسیسات گسترده مذهبی ایجاد کردند. استقرار این منطقه با خشک شدن آب دریاچه به پایان رسید. پس از این تاریخ محوطه مدتی کوتاه به عنوان پناهگاه استفاده می‌شده که این کاربری هم در اواخر سده 7ق‌م با حمله دشمن به پایان رسیده است.‏
تپه حسنلو ـ این محوطه در جوار روستایی به همین نام در نزدیکی شهرستان نقده واقع شده و معرف استقرار از دوره نوسنگی تا دوره اسلامی است. کاوش‌های زیادی در این تپه انجام شده که مهمترین آنها توسط هیأت مشترک ایرانی ـ آمریکایی به سرپرستی «رابرت دایسون» صورت گرفت و آثار ارزشمندی از طبقات مختلف آن به دست آمد. بر اساس این آثار در 1450 ق م بر بالای تپه مجموعه‌ای از بناهای مسکونی و عمومی ساخته شده بود.‏
از دلایل این پیشرفت سرزمین مانا، شرایط مساعد زیست‌محیطی در حوضه جنوب و جنوب شرقی دریاچه ارومیه بود. آنها در فنون فلزگری، سفالگری و کنده‌کاری پیشرفت زیادی داشتند، در پرورش اسب نیز قومی زبانزد بودند و در کل پادشاهی مانا نسبت به سایر حکومت‌های محلی از ساختار سیاسی فرهنگی و اقتصادی پیشرفته‌تری برخوردار بود و نقش ویژه‌ای در تحولات تمدن‌های منطقه داشت.‏

 

 

 

بن مایع(منبع) :ایران بوم نویسنده سارا پورمظاهری‏ammi.ir -پارسی فروم-


برچسب‌ها پارسه: تمدن مانا, مانناها, ایران بوم, پارسه, ,

جشن نیلوفر ششم تیر ماه خجسته باد

به قلم :   parse        6 / 4 / 1392   

«ششم(خرداد روز)  جشن نیلوفر ایرانی خجسته باد»

ششم تیرماه (خردادروز از تیرماه) به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه زمان جشن نیلوفر است. این منبع منحصربفرد بجز اشاره به زمان برگزاری جشن، شرحی در باره جزئیات و چگونگی و گستردگی این جشن نداده است. اما با توجه به شواهد دیگر به نظر می‌رسد که گل نیلوفر از نظر باورهای مردمی با خورشید و احیاناً با میترا/ مهر در پیوند بوده باشد. یکی از عوامل ایجاد چنین پیوندی به احتمال در این بوده که زمان شکوفایی سالانه گل نیلوفر (نیلوفر باغی) و نیز زمان شکوفایی روزانه آن با خورشید هماهنگ است. زمان گل‌دهی نیلوفر از اوایل تابستان آغاز می‌شود. یعنی زمانی که خورشید به بالاترین ارتفاع خود رسیده و روزها به بلندترین طول خود دست یافته‌اند. زمان شکوفایی روزانه گل نیلوفر نیز همزمان با طلوع خورشید است و هر روز همراه با بردمیدن خورشید شکوفا می‌شود.

این ویژگی‌ها موجب شده بوده که نیلوفر و خورشید را از یک خاستگاه و در پیوند با یکدیگر به شمار آورند و گرامیداشت نیلوفر را گرامیداشت خورشید بدانند. بخصوص در زمانی که گاهشماری گاهانباری در ایران رواج داشته و آغاز تابستان آغاز سال نو به حساب می‌آمده است.مراسم جشن نیلوفر هر چند امروزه فراموش شده است اما در قالب جشن‌های موسوم به « اول تووستونی/ اول تابستانی» در برخی از نواحی مرکزی ایران همچون فراهان و محلات و خمین زنده مانده است. جشن نیلوفر و جشن اول تابستانی ارتباطی با جشن تیرگان که در روز سیزدهم تیرماه برگزار می‌شده است، ندارند و از جشن های مستقل و کهن ایرانی هستند.

*«خلف تبریزی» در برهان قاطع روز برگزاری این جشن را هفتم و یا هشتم امرداد ماه برمی شمارد ولی از روی نوشته ها برمی آید که ۵ روز پیش از گاهان بار دوم، یا جشن نیمه ی تابستانی ایرانی و ۷ روز پیش از تیر روز و جشن تیرگان برگزار می شده است.
در لغتننامه ی دهخدا نیز با اشاره به برهان قاطع آمده است که: در این روز هر که حاجتی از پادشاه خواستی البته روا شدی.*

 

بن مایع(منبع):پژوهش های ایرانی نوشتههای رضا مرادی غیاث آبادی-

نشریه نیلوفر ایرانی www.7poa.com  هفت کشور-گاهشماری باستانی ایرانی

« جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ »

 


برچسب‌ها پارسه: جشن, تصویر, نیلوفر, ایرانی, تیرماه, گاهشماری, باستانی ایرانی, هفت کشور, پارسه,

یکم تیر جشن آب پاشونک جشن آغاز تابستان

به قلم :   parse        1 / 4 / 1392   

 

«به یاری اهورا مزدا جشن آب پاشون دیگری در راه است» 

خرید اینترنتی

 

یکم تیر ؛ آغاز سال نو گاهنباری گرامی باد
‌در آغاز تابستان خورشید از بالاترین جایگاه طلوع خود در افق شمال خاوری برمی‌دمد و در بالاترین جایگاه غروبگاهی خود در افق شمال باختری فرو می‌رود. حرکت روزانه خورشید در آسمان نیز در این هنگام به بالاترین خط سیر خود باز می‌رسد که بیش از دیگر روزهای سال به قطب آسمانی نزدیک شده و در نتیجه بلندترین روز سال و کوتاه‌ترین شب سال را پدید می‌آورد. در این روز و در لحظه ظهر خورشیدی، زاویه میان خورشید و افق جنوبی بیشتر از هر روز دیگر است و آفتاب در این روز به کمال و اوج سالیانه خود دست می‌یابد.
 
این هنگام برای مردمان باستان که دلبستگی فراوانی به پدیده‌های کیهانی داشته و چنین پدیده‌هایی را در زندگی روزمره، آیین‌ها و باورداشت‌های خود دخالت می‌داده‌اند؛ اهمیت بسیاری داشته است و آیین‌ها و جشن‌های پرشماری را در این هنگام برپا می‌داشته‌اند. هر چند که امروزه بسیاری از این سنت‌های کهن به فراموشی سپرده شده است؛ اما برخی از آنها علاوه بر ثبت در تاریخ‌نامه‌ها و دیگر منابع مکتوب، تا به امروز نیز در میان مردمان بازمانده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود.
 
نام ماه خرداد (در اوستایی «هَـئوروَتات») به معنای رسایی و کمال و پُـرّگی که در «گاتها»ی زرتشت نیز بکار رفته است، به احتمال از همین پدیده برگرفته شده است، چرا که خورشید در پایان این ماه به کمال و اوج خود می‌رسد و مسیرش طولانی‌تر و پایگاهش فرازمندتر می‌شود. دیگر اینکه، آغاز تابستان در گاهشماری گاهنباری (کهن‌ترین گاهشماری شناخته‌شده ایرانی)، آغاز سال نو نیز بوده است که این شیوه آغاز سال هنوز تا اندازه‌ای در گاهشماری طبری/ تبری بازمانده است. در گاهشماری گاهنباری، طول سال به چهار فصل و چهار نیم‌فصل بخش می شده است که همچنان در تقویم زراعی روستاییان و کشاورزان ایرانی برقرار و متداول است.
برخی از بازماندهای آیین‌های آغاز تابستان که ظاهراً بسیار فراوان بوده‌اند، عبارت است از جشن‌های «آب پاشونک» یا «اول تووستونی (تابستانی)» که در فراهان، اراک، محلات و بسیاری از نواحی دیگر ایران همراه با گردهمایی و مراسم آب‌پاشی در صحرا برگزار می‌شود.
 
برخی از بازماندهای آیین‌های آغاز تابستان که ظاهراً بسیار فراوان بوده‌اند، عبارت است از جشن‌های «آب پاشونک» یا «اول تووستونی (تابستانی)» که در فراهان، اراک، محلات و بسیاری از نواحی دیگر ایران همراه با گردهمایی و مراسم آب‌پاشی در صحرا برگزار می‌شود.دوم، جشن ناشناخته و فراموش‌شده‌ای به نام «جشن نیلوفر» در ششم تیرماه که ابوریحان بیرونی در کتاب گرانقدر آثارالباقیه از آن یاد کرده و ممکن است با شکوفا شدن گل‌های نیلوفر در آغاز تابستان در پیوند باشد. سوم، آیین‌ «پُـرسه» زرتشتیان در نخستین روز تیرماه که ظاهراً بازمانده آیین گرامیداشت درگذشتگان در آغاز سال نوی گاهنباری است. چهارم، جشن «عیدماه» در میان مردمان سوادکوه و برخی از دیگر نواحی کوهستانی مازندران در بیست و نهم خردادماه که با آتش‌افروزی بر بلندی‌ها و سرود و شادی برگزار می‌شود. پنجم، آیین «گوجه عروس» یا «گل عروس» در خراسان و افغانستان باختری و اهدای میوه‌های نورسیده، آرد و نبات به نوعروسان.
 
 بن مایع(منبع) : جشنهای ایران باستان-بیتوته www.beytoote.com -اوست

« جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ»

 


برچسب‌ها پارسه: تصویر-جشن, آب پاشونک, جشن, آغاز تابستان, اوستا, پارسه,

جایگاه زنان از ایران باستان تا امروز

به قلم :   parse        25 / 3 / 1392   

«حقوق زنان در زمان هخامنشیان»

در دوران هخامنشیان مرد و زن در کنار یکدیگر کار می‌کرده‌اند، از حقوقی برابر برخوردار بوده‌اند و گاه حتی کارهای سخت تر را به عهده داشته‌اند. مثلا گروه‌های بزرگی از زنان کشاورز را می‌بینیم. سنگ سابان معمولا بیشترشان زن هستند. البته دقیقا نمی‌توانیم بگوییم که کار این زنان چه بوده‌است. شاید پس از حاضر شدن نگاره‌ها، صیقل نهایی را زنها انجام می‌دادند، زیرا که برای این کار دست‌های ظریف زن‌ها کارآیی بیش تری داشته‌است. در سال 1700 ( میلادی ) ر میان بردگانی که نمایندهٔ امپراتور اتریش در استامبول خریداری و آزاد کرد، زن سنگ تراشی بود از بغداد وجود داشت. بدین ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که قرن‌ها بعد هم هنوز به زن‌هایی بر می‌خوردیم که با سنگ سر و کار داشته‌اند. مسلم است که این کار برای زن‌ها باید دشوار بوده باشد.
پیشهٔ بیشتر زنان لوح‌های تخت جمشید دوخت و دوز و خیاطی بوده‌است. کاری بسیار متنوع، شامل دوخت لباس‌های کاملا ساده یا لباس‌های پر زرق و برق که پس از دوخت، هنرمندانه سوزن کاری می‌شده‌است. امکانات آموزش‌های هنری ومهارت‌های حرفه‌ای، برای زن و مرد یکسان وحقوق آنان برابر بوده‌است.

* حقوق و مرخصی زایمان *

 

زن‌ها با به دنیا آوردن کودکی برای مدتی از کار در بیرون معاف می‌شدند. در طول مرخصی زایمان حقوق دریافتی به حداقل می‌رسید که البته با آن گذران زندگی ممکن بود. علاوه براین حداقل حقوق، اضافه حقوقی نیز به صورت جو و شراب دریافت می‌کردند، که پاداش افزودن رعیتی به رعایای شاه بود. در عین حال معلوم شده‌است که شاه از نوزادان پسر بیش از نوزادان دختر خرسند می‌شد، چرا که اضافه حقوق برای نوزاد پسر دو برابر، یعنی ۲۰ لیتر جو و ۱۰ لیتر شراب یا آب جو بود. تا جایی که لوحه‌ها حکایت می‌کنند، این تنها موردی است که میان زن ومرد فرقی دیده می‌شود.

مرخصی بارداری ظاهراً ۵ ماه بوده‌است. پس از این مدت زن‌ها این امکان را داشته‌اند که کار روزانه را کوتاه کنند تا قادر به برآوردن وظایف خانه‌داری خود نیز باشند. البته کار نیمه وقت حقوق کمتری داشت. نوزادان را در طول کار له‌له‌ها نگهداری می‌کردند. در لوح‌های گلی دیده شده که زنان می‌توانستند به پست‌های بالاتر برسند، مثلاً در کارگاه‌های شاهی همواره سرپرستی و مدیریت با زنان است. در کارگاه‌های خیاطی که بیشتر در اشغال زنان است، گاه مردان زیردست زنان قرار می‌گیرند و حقوق زنان سرپرست بیش از مردان است. حتی در جیره شراب نیز تفاوتی وجود ندارد

 

*****

 

« زنان در زمان ساسانیان»

 

 

حضور بسیار کمرنگ زنان در شواهد برجای مانده ازین دوران شاهدی بر وجود نابرابری اجتماعی است. در تعداد انگشت شماری از شواهد ساسانی زنان به تصویر کشیده شده یا از آنان نام برده شده. در یک پژوهش، در ۸۰نمونه بررسی شده قطعات گچبری، موزاییک، ظروف زرین و سیمین، نقش برجسته‌ها، مهرها و نگین‌ها تنها در۱۹ مورد(۲۳٫۷۵٪) زنان ظاهر شده‌اند در ۱۱ مورد در کنار مردان(۵۷٫۸۹) و تنها در ۸ مورد (۴۲٫۱٪)به تنهایی و مستقل نمایش داده شده‌اند. مساله اهمیت تبار پدری و دودمان در شواهد این دوران، نمود تصویری می‌یابد. مانند نقش شاپور سوم در کنار پدرش یا نقش برجسته نرسی و تاجگیری اردشیر در نقش رجب که پسربچه‌هایی (احتمالا شاه آینده)را به تصویر می‌کشند و تصویر ولیعهد بهرام دوم روی سکه‌ها. تاکید بر نمایش مردان خاندان شاهی که مرتبا در مواد مختلف تکرار شده‌است نشانگر جایگاه ویژه مردان و برتری آنها در مقایسه با زنان و نقش فعال مردان در سازماندهی جامعه ساسانی دارد. درواقع شواهد مادی این دوره «جنسیت مدار» است و تلویحا به برتری مردان و حضور پررنگ آنها در مقایسه با نمونه‌های محدود شواهدی است که به زنان می‌پردازند. تنها در ۵ مورد از ۳۴(۱۴٫۷٪)نقش برجسته ساسانی زنان (آنهم در کنار مردان) به تصویر کشیده شده‌اند. این رقم در مورد دیگر شواهد تصویری مانند گچبری یا ظروف نیز بسیار ناچیز است. بعیض جنسیتی اعمال شده بر زنان و برتری مردان بوِیژه در نهادهای قدرت از روی شواهد برجای مانده از خاندان شاهی ساسانی کاملا آشکار است. به عنوان نمونه "مراسم اعطای قردت و دیهیم بخشی به ملکه‌ها در هنر ساسانی پدیده‌ای ناشناخته استبعیض جنسیتی اعمال شده بر زنان و برتری مردان بوِیژه در نهادهای قدرت از روی شواهد برجای مانده از خاندان شاهی ساسانی کاملا آشکار است. به عنوان نمونه "مراسم اعطای قردت و دیهیم بخشی به ملکه‌ها در هنر ساسانی پدیده‌ای ناشناخته است«اهمیت و قدرت نمادین مواد فرهنگی در بسیاری موارد به منظور نمایش رابطه غلبه و استیلا در برابر تسلیم و فرمانبرداری، بکار می‌رود»رتری مردان بر زنان در هنرهای تصویری این عصر به طور نمادین ابراز گشته‌است.در تعدادی از نمونه‌های بررسی شده این برتری نمود یافته‌است:نقش برجسته بهرام دوم در سرمشهد، بشقابی نقره احتمالا مربوط به بهرام پنجم. نقش برجسته بهرام دوم در برم دلک و تنگ قندیل.درین نقوش ملکه دست چپ خود را به نشانه ادای احترام به شاهنشاه به لبانش نزدیک کرده استدرحالی که شاهنشاه آشکارا بزرگتر و درشت قامت تر از ملکه نمایش داده شده. در نمونه‌های یاد شده گرفتن دست زنان، ادای احترام زن به مرد، بلند تر نشان دادن مردان و از همه مهمتر قرار گرقتن پاهای مرد روی بدن زن(مانند بشقاب نقره بهرام گور و ملکه) نماد تسلیم و فرمانبرداری زنان یا حمایت آنان از سوی مردان است که به جایگاه اجتماعی پایین تر زنان اشاره می‌کند. انتساب به بستگان ذکور حتی در نام زنان نمود می‌یابد مانند «شاپوردخت» به معنی دختر شاپور.در کتیبه دخمه‌ها که حکم سنگ قبر را دارد زنان متوفی عموما از روی انتساب به همسرشان معرفی شده‌اند و درپاره‌ای موارد از روی انتساب به پدر که احتمالا این نوع نوشته‌ها مربوط به دوشیزگان است. شناسایی زنان از طریق تبار پدری یا همسر: زنان معمولا با نام پدر، همسر یا دیگر بستگان ذکور خود شناسایی و معرفی می‌شوند (مثلا شاپور دخت دختر بهرام اول). این مورد در کتیبه کعبه زردشت که از معدود منابعی است که ذکری از زنان خاندان شاهی کرده نمود می‌یابد .درین کتیبه زنان از طریق نام همسران یا پدران یا حتی فرزندان پسر خود معرفی می‌شوند. یعنی زنان همواره از طریق وابستگی به یک یا چند عضو مذکر خانواده خود و در نقش مادر، همسر یا دختر ظاهر می‌شوند. ذکر نام مستقلی از زنان بسیار محدود است. ذکر نام ملکه‌ها روی مهرهای شخصی شان ازین موارد است مانند "مهر ملکه دینک که روی ان ذکر شده بانو دینک ملکه ملکه هاًدرحالی که در همان کتیبه مردان معمولا از روی شغل و درجه خود یا نام خاندانشان معرفی می‌شوند.

*****

« حقوق زنان در جمهوری اسلامی ایران »

با توجه به اینکه منشاء قوانین اسلامی، ‌وحی خداوند در قرآن است بر همین اساس‌ وظایف‌ و مسؤولیت‌‌های انسان‌‌ها متناسب با‌ وضعیت‌ و شرایط روحی‌ و جسمی‌ هر دو جنس تعیین شده است. در دین اسلام آمده که همه انسان ها در پیشگاه خداوند جایگاهی یکسان دارند و اینطور نیست که عده‌ای از حیث سفید یا سیاه بودن، زن یا مرد بودن بر دیگری برتری داشته باشد بلکه در اسلام ملاک برتری تقواست. در مسوولیت‌پذیری‌ و انجام مسوولیت زن به مرد برابر است‌ و از دیدگاه اسلام زن می تواند به صورت مستقیم خرید‌ و فروش‌ و حق تملک‌ و انجام دیگر معاملات را داشته‌ و در سرنوشت اجتماعی خود مشارکت داشته باشد. خداوند در قرآن فرموده است که انسان‌‌ها را از زن‌ و مرد آفریده است‌ و همه باهم برابرند‌ و معیار برتری نزد خداوند عمل صالح‌ و تقواست.
خداوند نسبت به همه بندگان رئوف‌ و مهربان است‌ و به هیچ انسانی ظلم‌ و ستم نمی‌کند؛ بنابراین چون واضع قوانین بشر خداوند است لذا بهترین‌ و متناسب‌ترین نوع قانون برای بشر برنامه ریزی شده است. در صورتی که می‌بینید حتی در جوامع پیشرفته‌ وقتی بشر قانون‌گذاری می‌کند به نوعی بر عده‌ای ظلم می‌شود مثلا در مقرراتی که در جهان حاکم شده است می‌بینید که فقط 5 کشور حق‌ وتو دارند‌ و بر این اساس خیلی راحت کمترین منافع جمع را در نظر می‌گیرند‌ و ملاک اصلی برای قانون گذاری کشورهای خودشان است.
خداوند در دین‌ و قانون، با توجه به قدرت بدنی‌ و متناسب با شرایط جسمی‌ بشر جهاد را خاص مردان قرار داده است یا بعضی از تکالیف را برای مردان‌ و بعضی از تکالیف را برای زنان‌ واجب کرده است‌ و این تقسیم‌ وظایف بر اساس فطرت بشری در نظر گرفته شده است. اسلام، زن را نه همچون دوران جاهلیت موجودی زشت‌ و بی ارزش می‌داند بلکه گام‌‌های مؤثری برای رفع تبعیض‌ و بالا بردن مقام زن برداشته است. اسلام همه آن حقوق انسانی‌ و اجتماعی را که مرد از آن برخوردار است برای زن نیز مقرر کرده‌ و همچنین بر اساس فطرت‌ و ساختمان جسمانی‌ و روحی‌ و آنچه مناسب حال اوست‌ وظایفی را برای زن در نظر گرفته است. از آنجایی که مرد دارای نیروی جسمانی‌ و عقلی کامل‌تر است‌ و به دلیل کنترل احساسات عاطفی‌ و توانایی‌ و مقاومت در برابر مشکلات‌ و صبر بر سختی‌‌ها اسلام مرد را مسوول امور زن قرار داده تا از زن دفاع کند‌ و از دسترنج خود برای او خرج نماید.

برچسب‌ها پارسه: جایگاه, زنان ایران باستان, تصویر, زنان باستان, پارسه, ,
در ادامه جستار

قسمت دوم فیلم ضد ایرانی 300 رونمایی شد و ما نیز هم چنان خوابیم.

به قلم :   parse        16 / 3 / 1392   

« فیلم 300 ( قیام یک امپراطوری )

« خوب به تصاویر نگاه کنید ساخت فیلم 300 قسمت دوم تا سال دیگه قراره اکران شه نمی دونم آخه این کمپانیه بی همه چیز صهیونیستی چرا به فکر ساخت فیلم ها ی تاریخی اونم ایرانی افتاده سکوت هر ایرانی در مقابل این فیلم مهر تاییدی خواهد بود برای ساخت قسمت سوم این فیلم دروغین»

هالیوود شمشیرش را برای ایران از رو بسته است / اکران قسمت دوم فیلم “۳۰۰ “. لوگوی جدید قسمت دوم فیلم ۳۰۰ توسط صفحه فیسبوک این فیلم منتشر شد. قسمت اول این فیلم ضد ایرانی سال ۲۰۰۷ اکران شد و با تحریف تاریخ خشم ایرانیان را برانگیخت.کمپانی وارنر بروس قصد دارد قسمت دوم این فیلم را سال ۲۰۱۳ روی پرده ببرد. این فیلم در ابتدا قرار بود با عنوان “۳۰۰″: نبرد درمنه با نبرد ارتمیس (آرتمیس: ملکه هالیکارناس در کاریا و یکی از فرماندهان زن ناو دریایی حکومت خشایار شاه می‌باشد) اکران شود اما بعد نام آن به “۳۰۰: ظهور یک امپراطوری” تغییر کرد.

همچنان “رودریگو سانتورو”، “اوا گرین” و “سالیوان استاپلتون” در این قسمت حضور خواهند داشت. این فیلم براساس کتابهای مصور “Xeres” به معنای “خشایار” نوشته “فرانک میلر” ساخته می‌شود.این قسمت فیلم ۳۰۰ توسط “نوام مورو” کارگردان صهیونیستی فیلم “انسانهای هوشمند” می‌باشد که تمرکز خود را بر کاراکتر “رودریگو سانتورو” یعنی “خشایار” قرار داده است. “رودریگو سانتورو” در مصاحبه‌ای گفت: “در این قسمت هم نبردهایی مانند نبردهای قسمت اول خواهید دید ، اما اینبار با چشم اندازی متفاوت”.این فیلم نبرد بین ایران و یونان در زمان خشایار شاه فرزند داریوش بزرگ و اتوسا (دختر کوروش بزرگ) را به تصویر می‌کشد.

« جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ »

در ادامه تصاویری از قسمت های این فیلم

بن مایع (منبع) : خبرگزاری فارس دیدبان

 


برچسب‌ها پارسه: تصویر, فیلم, ضد ایرانی, 300, پارسه, ایران من,
در ادامه جستار

تصاویری از تختجمشید پارسه

به قلم :   parse        9 / 3 / 1392   

« تصاویری از پارسه تخته جمشید »

بی توجهی و عدم رسیدگی مسئولین و نیز سرقت و فرسایشهای طبیعی از جمله سرما و گرما و نداشتن حفاظ سرپوشیده بنای تاریخی تخت جمشید به مرور زمان باعث تخریب و از بین رفتن این بنای تاریخی شده است.

بنگرید به ادامه تارنگار


برچسب‌ها پارسه: تختجمشید, پارسه, تصویر, پارسه,
در ادامه جستار

آینده تخته جمشید چه خواهد شد (از شکوه تا فروپاشی پارسه)

به قلم :   parse        6 / 3 / 1392   

 « تخته جمشید از شکوه تا فروپاشی »

احتمالا این تصاویر را تا به حال دیده اید متاسفانه چندسالیست

که بارشها و تنوع آب وهوا گرما و سرما و نبود حفاظ باعث آسیب رسیدن به تختجمشیدشده

اما هر چقدر زمان مگزردآثار تخریب پارسه افزایش یافته است اما کو گوش شنوا افسوس.

« در سال های اخیر یکی از دلایلی که بارها برای مخالفت با آبگیری سد سیوند بیان شده و از سوی

موافقان نادیده گرفته شده .: عبارت است از افزایش رطوبت ناشی از دریاچه سد و تاثیر مخرب آن بر آرامگاه

کوروش و دیگر بناهای سنگی پاسارگاد بوده البته بدون هیچ گونه اشاره به جزئیات و چگونگی این تاثیر مخرب» 

 

بنگرید به ادامه مطب.

« جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ »


برچسب‌ها پارسه: تخت جمشید, آسیب, تخریب, پارسه, ,
در ادامه جستار

ایران در اشغال مقدونیه

به قلم :   parse        5 / 3 / 1392   

« ایران در اشغال مقدونیان »
جانشینان اسکندر
شیوه سیاسی اسکندر در درازاي 9 سال فرمانرواییاش بر قلمرو هخامنشی ناهمسانیهاي
فراوانی داشت. این یا به دلیل دروغگویی تاریخنگاران است و یا ناشی از ناتوانی اسکندر. از
یکپارچگی در » سویی میخوانیم که اسکندر شیفته فرمانروایی کوروش و داریوش بوده و شعار
را سر میداده و از سویی دیگر میبینیم که هر گوشه از کشور را به « فرمانروایی جهانی
فرمانداري از میان بیگانگان و یا از میان خوديها میسپرد و به پذیرفتن شاهنشاهیاش از سوي
آنان، خشنودي میداد. این کار باعث شد تا در آتورپاتیکان (که یک ایرانی در آن فرمانداري
میکرد) کمترین میزان غارت و جنایت رخ داده و مردم بتوانند نفس بکشند. حال آنکه در پارس
و شوش و هگمتانه و باختر سرداران و سربازانِ تمدن ندیدهي مقدونی، آزاد بودند هر کاري را
که میخواهند با مردم بکنند. این رفتار در ساتراپیهاي گوناگون هخامنشی بدست سرداران و
سربازان مقدونی در سطحی ژرفتر انجام گرفت و شاید بخش کوچکی از آن در نوشته
تاریخنگاران آمده باشد.

اینجا انسان شک میکند که آیا براستی اسکندر خواهان جهانی آباد و آزاد بود و در عمل
نتوانست بدان جامه حقیقت بپوشاند؟ و یا این آرمانها ساخته و پرداخته ذهن تاریخنگاران و براي
تبرئه او بوده است و در کل باید اسکندر را کسی از جنس چنگیز خان دانست؟
این در شرایطی بود که ایرانیان پیشینه دو سده فرمانروایی شایسته بر جهان را در کارنامه
خود داشتند. آنچنانکه یونانیان علی رغم خودشیفتگی ذاتیشان همواره از قوانین پارسی و شاهی،
به عنوان نگه دارنده نظم جهانی یاد میکردند. یورش اسکندر به یونانیان نشان داد که اداره جهان،
نه به کمک تئوريهاي اجتماعی - سیاسی و سخنوريهاي زمانگیر فیلسوفان یونان، بلکه در
میدان عمل، نمایان میشود.

http://www.markchurms.com/Merchant2/graphics/alexander-l.jpg

« جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ »

بیشتر در ادامه بنگرید.

 

 

 


برچسب‌ها پارسه: ایران, در اشغال, مقدونیه, اسکندر, ساسانیان, پارسه, ایران من,
در ادامه جستار

جشن خردادگان خجسته باد

به قلم :   parse        4 / 3 / 1392   

* چهارم خرداد ماه جشن خدردادگان *


خرداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به معنی رسایی و کمال است که در گات‌ها یکی از فروزه‌های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است. خرداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب‌ها در این جهان خویشکاری(وظیفه) اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی در سنت، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌شود. در گات‌ها، از خرداد و امرداد پیوسته در کنار یکدیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاسدارنده آب‌ها و گیاهان اند که به یاری مردمان می‌آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می‌دهند. در یسنا، هات ۴۷، آمده‌است که اهورامزدا رسایی خرداد و جاودانگی امرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است. پیشکش این دو امشاسپند ثروت و رمه (چهار پایان) است، به گونه ای که این دو، نماینده ی آرمان های نیرومندی، سر چشمه ی زندگی و رویش هستند.

هماوردان خاص آن ها، دیوان‌ «گرسنگی» و «تشنگی»اند و همکاران خرداد نیز، ایزد «تیشتر» و «باد» و «فروهر پرهیزکاران» هستند.

در باور ایرانیان، خرداد در هنگام حمله ی اهریمن، آب را به یاری فروهرها می ستاند، به باد می سپارد و باد آن را با شتاب به سوی کشورها می برد و به وسیله ی ابر می باراند.

در بُـندهشن (= بـُن دهیشنَ = آغاز آفرینش)، یکی از کتاب های پهلوی که بر اساس ترجمه ها و تفسیرهای اوستا تدوین یافته و در بردارنده ی اسطوره های مربوط به آفرینش، تاریخ اساطیری و تاریخی ایرانیان، جغرافیای اساطیری و حتی نجوم و ستاره شناسی است، درباره ی این امشاسپند آمده است :

... خورداد سرور سال ها و ماه ها و روزهاست ؛ از این روی است که او سرور همه است. او را آب مایملک دنیوی است. هستی، زایش و پرورش همه ی موجودات جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست. چون اندرسال، نیک شاید زیستن، به سبب خرداد است ... او که آب را رامش بخشد یا بیازارد، آن گاه، خورداد از او آسوده یا آزرده بود. او را همکار، تیر و باد و فروردین است.

در کتاب بندهش از گل سوسن به عنوان گل ویژه امشاسپند بانو «خُرداد» نام برده شده‌است: «... این را نیز گوید که هرگلی از آنِ امشاسپندی است؛ و باشد که گوید: ... سوسن خرداد را، ..» از این روی، بهترین نماد برای جشن خردادگان گل سوسن است.

خرداد مظهر کمال و رشد آدمی است. و تاسی از آن منجر به جاودانگی و بی مرگی (امرداد) خواهد شد. شاید یکی از دلایلی که نام این امشاسپند همراه با امرداد می باشد، پیوند ناگسستنی کمال و جاودانگی است.

از کارهای عمده خرداد حمایت از آب است و شادابی گیاهان از اوست. همچنین خرداد مظهر تندرستی و سلامتی است.

 

خرداد یشت، چهارمین یشت اوستا است که متاسفانه آسیب زیادی دیده و بسیاری از واژگان آن از بین رفته یا ناخواناست. ولی در آنچه اکنون دردست است (در یازده بند)، به یاد کردن از امشاسپندان به ویژه خورداد سفارش بسیار شده، چون یاد آنان دیوان را دور می سازد و یاد خورداد، به ویژه دیو «نسو» ( دیو فساد و گندیدگی) را می راند. دراین یشت، به صراحت آمده که خداوند یاری و رستگاری و رامش و سعادت را از طرف امشاسپند خرداد به مرد پاک دین می بخشد.

در بند ده این یشت می خوانیم :

او را - امشاسپند خرداد را - برای فـَرّ و فروغش با نماز [ی به بانگِ ] بلند با و با زَور می ستاییم.
ما امشاسپند خرداد را با هَوم آمیخته با شیر، با بَرسَم با زبان خرد، و «منثره» با اندیشه و گفتار و کردار [ نیک ]، با زَور و با سخن رسا می ستاییم.

آیین‌های جشن خردادگان

یکی از مهم‌ترین آیین‌های روز خرداد که در جشن خردادگان پررنگ تر می‌شود، رفتن به سرچشمه‌ها یا کنار دریاها و رودها، تن شویی در آب و خواندن نیایش‌های ویژه این روز همراه با شادی و سرور در کنار خانواده و دوستان بوده‌است. نیاکان فرهیخته ی ما در این روز به کنار چشمه سارها، رودها و دریاچه ها رفته و همراه با نیایش اهورامزدا و جشن و شادمانی تن خود را نیز با آب می شسته اند.
ابوریحان بیرونی نیز در آثار الباقیه به مراسم شستشوی ویژه ای که در این روز برگزار می شده است اشاره کرده است.

اهورامزدا از سرچشمه ی بخشایندگی خویش این فروزه را به واسطه ی امشاسپند هئوروتات به آفریدگان خود بخشیده تا هر پدیده ای رسا گردد و رسایی و تندرستی نه تنها ویژه ی این جهان است، بلکه رسایی مینوی و تندرستی روح و روان، هدف والای جهانیان است.
اهورامزدا می خواهد که همگان به یاری امشاسپند هئوروتات از این بخشایش مینوی و مهربانی حقیقی برخوردار گشته و هرکس بتواند با نیروی رسایی و پرورش و افزایش آن در وجود خویش، دارای مقام رسایی و کمال بی زوال گردد.

چون در این ماه آب برای کشت و کشاورزی بیشتر نیاز بوده و سودمند است و باران بخشایش اهورامزدا بزمین می بارد و زمین را آبیاری می کند از این روی کشاورزان برای خشنودی از دهش آب و باران بیشتر به این جشن ارج نهاده و از آن سپاسگزاری می کنند.
از دیگر آداب این جشن پوشیدن پوشاک نو می باشد و در گونه ای دیگر می توانیم با بستن بندی ابریشمی یا نو به دست خود نشانی از پوشاک نو را در این جشن به همراه داشته باشیم.

 

جشن خردادگان، جشن کمال و عافیت خجسته باد.

«جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ»

 

منابع :www.7poa.com

بندهش، مهرداد بهار

تارنمای آریابوم

اوستا، جلیل دوستخواه

جشن­ های ایران باستان


برچسب‌ها پارسه: جشن خردادگان, خجسته, جشن های, ایران, باستان, اوستا, هفت کشور, پارسه, ایران من,

جشن گرما ( ارغوسوا) خجسته باد

به قلم :   parse        1 / 3 / 1392   

هرمزد روز از خردادماه برابر با 1 خرداد در گاهشماری ایرانی «ارغاسوان» یا «اریجاسوان»، نام یکی از جشن­های خوارزمی است که ابوریحان بیرونی نام شماری از آن­ها را همراه با جشن­های سغدی در فصل­های دهم تا دوازدهم «آثارالباقیه» آورده است. بی­گمان هیچ­یک از هر دو تلفظ یاد شده در نسخه­های خطی آثارالباقیه درست نیستند و در مرور زمان به دلیل نبود آشنایی کاتبان با نام­های کهن، شکل صحیح خود را از دست داده­اند. امروزه حتی تلفظ صحیح این نام­ها نیز معمولا امکان­پذیر نیست، اما بیرونی معنای آن را «نزدیک شدن گرما» می­داند. به روایت آثارالباقیه این جشن در نخستین روز ماه «هروداد» که شکل خوارزمی «خرداد» است، همزمان با کاشت کنجد برگزار می­شده است. او این جشن را به دورانی کهن منسوب می­دارد. امروزه همچنان کاشت کنجد، پنبه، کرچک و دیگر دانه­های روغنی در استان­های مرکزی ایران و گاه همراه با مراسمی در «شصت بهار» انجام می­شود.

 

        
درباره جشن گرما اطلاعات زیادی در دست نیست. ابوریحان بیرونی این جشن را یک جشن خوارزمی می داند. در آثار الباقیه ی بیرونی روز اول از ماه «هروداد» خوارزمی، که معادل با ماه «خرداد» ایرانی است؛ جشن اریجاسوان نامیده شده است. خرداد به معنای کمال و رسایی است و یکی از هفت امشاسپندان می باشد.
بیرونی درباره ماه «هروداد» می گوید:
روز اول آن «اریجاسوان» نام دارد و این روز پیش از اسلام هنگام شدت گرما بود و از اینجاست که گفته اند در اصل «اریجهاس چوزان» بوده و ترجمه اش این است که به زودی از لباس بیرون می شوند یعنی هنگام آن می رسد که برهنه گردند ولی در زمان ما با وقت زراعت کنجد و دیگر چیزهایی که با آن کاشته می شود موافق شده لهذا این عید را در موقع این زراعت می دانند.
« جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ »
بن مایع (منبع) : www.7poa.com -برگرفته از راهنمای زمان جشن­ها و گردهمایی­های ملی ایران باستان.
 

برچسب‌ها پارسه: جشن های, باستانی ایران, جشن ارغوسوا, جشن گرما, هفت کشور, هفت امشاسپندان, پارسه, تخت جمشید, ایران من,

شکست ابدلله پاشا در جنگ با نادر شاه ایران

به قلم :   parse        24 / 2 / 1392   

*رفتن نادر بار سوم به جنگ رومیان و کشتن ابدالله پاشا*

چون پاشایان روم پس از شنیدن خبر سرکشی محمد خان بلوچ و رفتن نادر به سرکوبی او سرکشی آغازیده
بودند ، نادر پس از پایان کار محمد خان جنگ با آنان را آهنگیده از شیراز به اردبیل و مغانات رفت .
همین که لشکریان نادر به شیروان روان شدند ، سرخاب خان لکزي فرمانرواي آنجا به سوي غازي و قموق
که آخرین شهرهاي داغستان بود فرار کرد . قلعه شماخی بی رنج و کوشش گشوده شد .
پس از چند روز لشکر نادر رو به غازي و قموق آورد . سرخاب خان از لشکر نادر سخت هراسیده در آنجا
ماندن نیارست و از بیراهه و بیابان گریخت . از وي ابزار و کاچال فراوان به جاي ماند که همه بهره لشکر
پیروز نادر گردید .
پس از غارت و سوختن قموق لشکر نادر از راه البرز کوه برگشته قبله را فرودگاه خود ساختند . از آنجا
رهسپار گنجه گشته نزدیک کلیسا کندي خیمه و خرگاه برپا ساختند . سپس آهنگ گرفتن گنجه نمودند .
دلیران به گرداگرد قلعه روي آورده از یکسو نقب زنان به سوراخ کردن حصار و از یکسو منجنیق اندازان با
پرتاب گلوله به خراب کردن دیوارها پرداختند ؛ سقف خانه ها از گلوله هاي توپ از هم می پاشید ،
دیوارهاي قلعه با باروت به هوا می پرید . مردم گنجه همه سرگردان و در کار خود فرومانده بودند . ناگاه
خبر رسید که عبدالله پاشاي کوپریلی زاده با لشکري فراوان از سوي وان پیش آمده قارص را لشکرگاه خود
ساخته است . نادر فوجی را مأمور پایان دادن به کار گنجه گردانیده ، خود روز سیزدهم ذي حجه 1147 به
سوي قارص روي آورده و آنجا را لشکرگاه ساخت . پیش تازان لشکر نادر تا مرز ارزنه الروم تاختند .
چون سرلشکر ( عبدالله پاشا ) سر از دز بیرون نمی آورد و در دز نشینی پافشاري می نمود نادر با لشکر خود
به سوي ایروان رفت .
سرلشکر که از حال سرلشکر پیشین تجربه نیاموخته بود به دنبال لشکر نادر رهسپار گردید . جاسوسان خبر
دنبال گیري سرلشکر را به نادر رسانیدند . نادر در چهار فرسخی ایروان در جایی که کنون مراد تپه نامیده
می شود استوار نشست .
بامدادان سرلشکر با سپاهیان خود آهنگ ایروان کرد که در قلعه نشسته به خودداري پردازد . نادر آهنگ او
را دریافت و به هنگام کوچ سر راه بر او گرفته آماده کارزار گردید . تا سه ساعت جنگ از دو سو به
سختی دنبال می شد . سرانجام عبدالله پاشا با گروهی از همراهانش کشته شد و بازمانده سپاه پا به فرار
گذاشتند . نادر دسته اي از یلان را به دنبالشان فرستاد بسیاري از آنان را در گذرگاه آب گرفتار و کشتار
کردند . پاشایان گنجه و تفلیس که چنین دیدند خواستار سازش گردیده درهاي قلعه را به روي سپاهیان

نادر گشوده همگی فرمان بردار شدند . پاشاي ایروان هم که به قلعه داري کوشیده بود فرمان بردار شد ،
نادر از گناه او درگذشت و اسیران رومی آزاد شدند .
سپاهیان نادر تا کنار رود ارپه چاي پیش رفته آن شهرها را دوباره از ایران گردانیدند . نادر فرمان داد به
کشت و کار بیشتر کوشند و جوي ها روان سازند و ویرانی ها آباد گردانند .
در نهم رمضان لشکریان نادر جلگه 9 مغان و النگ را که جاي دلکشی بود نشیمنگاه خود گردانیدند.

«زنده باد ایران و ایرانی جاوید کوروش بزرگ »

www.ParsBook.org


برچسب‌ها پارسه: شکست, ابدلله, پاشا, در جنگ, نادر شاه, رومیان, پیروزی, نادر, پارسه, تخت جمشید, ایران من,

سیمرغ پرنده ای افسانه ای ایرانی

به قلم :   parse        23 / 2 / 1392   

 

سیمرغ نام یکی از چهره‌های اسطوره ای-افسانه‌ ای ایرانی است. او نقش مهمی در داستان های شاهنامه دارد. کنامش کوه اسطوره‌ ای قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاهی دارد. زال را می پرورد و همواره او را زیر بال خویش پشتیبانی می‌کند و به رستم در نبرد با اسفندیار رویین تن یاری می‌رساند. جز در شاهنامه دیگر شاعران پارسیگوی نیز سیمرغ را چهره ی داستان خود قرار داده‌اند.
نشان سیمرغ در دوره ایران ساسانی، بر بسیاری از جاها نقش بسته و شاید نشان رسمی امپراتوری ایران بوده باشد. نگاره های کشف شده بر بخش غربی دیوار افراسیاب، در شهر سمرقند، شاه یا شاهزاده ای را نمایش می دهند که نشان سیمرغ، همانند جامه خسرو پرویز بر دیوار طاق بستان، روی جامه اش نقش بسته. پژوهشگر نگاره های دیوار افراسیاب بر این باور است که این نگاره، پیکر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی را نشان می دهد، چون بیش از یکصد پیکره بر روی دیوار افراسیاب وجود دارند، اما فقط یک نفر جامه اش به نشان سیمرغ آراسته شده. جامه ای دیگر از ابریشم، از دوران ساسانی، در موزه سرنوچی پاریس به نمایش گذاشته شده که همان نشان را دربر دارد. شمار فراوان کاشی های بازمانده از ایران ساسانی، همچنین چندین کاسه و ظرف سیمین و زرین نیز، سیمرغ را در همان قالب و همان نقش نشان می دهند.
پیشینه حضور این مرغ اساطیری در فرهنگ ایرانی به دوران باستان می‌رسد. آن چه از اوستا و آثار پهلوی بر می‌آید، می‌توان دریافت که سیمرغ، مرغی است فراخ بال که بر درختی درمان بخش به نام «ویسپوبیش» یا «هرویسپ تخمک» که در بردارنده ی تخمه ی همه ی گیاهان است، آشیان دارد. در اوستا اشاره شده که این درخت در در دریای «وروکاشاً» یا «فراخکرت» قرار دارد. کلمه ی سیمرغ در اوستا به صورت «مرغوسئن» آمده که جزء نخستین آن به معنای «مرغ» است و جزء دوم آن با اندکی دگرگونی در پهلوی به صورت «سین» و در فارسی دری «سی» خوانده شده‌ است و نماینده ی عدد سی نیست؛ بلکه معنای آن همان نام «شاهین» می‌شود. شاید هدف از این واژه (سی) بیان صفت روحانیت آن مرغ بوده ‌است.
سیمرغ، هم در حماسه‌های پهلوانی و هم در آثار عرفانی حضور می‌یابد. سیمرغ در شاهنامه ی فردوسی دو چهره ی متفاوت یزدانی (در داستان زال) و اهریمنی (در هفت خوان اسفندیار) دارد. زیرا همه ی موجودات ماوراء طبیعت نزد ثنویان (دوگانه پرستان) دو قلوی متضاد هستند. سیمرغ اهریمنی بیشتر یک مرغ اژدهاست، فاقد استعدادهای قدسی سیمرغ یزدانی است و به دست اسفندیار در خوان پنجمش کشته می‌شود. ورود سیمرغ یزدانی به شاهنامه با تولد «زال» آغاز می‌شود.
«سام» پدر زال فرمان می‌دهد فرزندش را که با موهای سپید به دنیا آمده در صحرا رها کنند تا از بین برود. سیمرغ به سبب مهری که در دلش افکنده می‌شود، زال را به آشیانه می‌برد و می‌پرورد. سرانجام وقتی سام به دنبال خوابی که دیده ‌است به پای البرز کوه (جایگاه سیمرغ) به سراغ زال می‌آید، سیمرغ بعد از وداع با زال پری از خود را به او می‌دهد تا به هنگام سختی از آن استفاده کند. سیمرغ دو جا در شاهنامه کمک های مهمی به زال می‌کند. یکی به هنگام به دنیا آمدن رستم که به علت درشت بودن تولدش با مشکل مواجه شده‌ است و سیمرغ با چاره جویی به هنگام، این مشکل را بر طرف می‌کند. دیگری به هنگام جنگ رستم و اسفندیار است که رستم ناتوان از شکست دادن اسفندیار با روشی که سیمرغ به وی می‌ آموزد موفق می‌شود اسفندیار را در نبرد مغلوب کند. سیمرغ هم چنین زخم های بدن رستم را درمان می‌کند.
اگرچه در شاهنامه سیمرغ به منزله ی موجودی مادی تصویر می‌شود، اما صفات و خصوصیت های کاملاً فرا طبیعی دارد. ارتباط او با این جهان تنها از طریق زال است. به یکی از امشاسپندان یا فرشتگان می‌ماند که ارتباط گهگاهشان با این جهان، دلیل تعلق آنها با جهان مادی نیست. سیمرغ در دیگر متون اساطیری فارسی هم چون «گرشاسب نامه» اسدی توسی، چهره‌ای روحانی و فرا طبیعی ندارد. اصولاً جز در بخش اساطیری شاهنامه، بعد از اسلام ما متن اساطیری به معنای حقیقی کلمه نداریم، به همین سبب است که سیمرغ تنها با شخصیت و ظرفیت بالقوه تاویل پذیری اسطوره ایش که در شاهنامه ظاهر می‌شود، به آثار منظوم و منثور عرفانی فارسی راه می‌یابد و از طریق شخصیت رمزی خود در عنصرهای فرهنگ عرفانی جذب می‌گردد. اما روشن نیست که دقیقاً از چه زمانی و به دست چه کسی سیمرغ صبغه ی عرفانی گرفته ‌است.
پس از شاهنامه ی فردوسی کتاب های دیگری نیز در ادبیات فارسی هست که در آنها نشانی از سیمرغ و خصوصیاتش آمده ‌است. از جمله ی آنها کتاب ها و رساله های زیر را می‌توان بر شمرد: رسالة الطیرابن سینا، ترجمه ی رسالة الطیر ابن سینا توسط شهاب الدین سهروردی، رسالة الطیر احمد غزالی، روضة الفریقینابوالرجاء چاچی، نزهت نامه ی علایی(نخستین دانش نامه به زبان فارسی)، بحر الفواید (متنی قدیمی از قرن ششم که در قرن چهار و پنج شکل گرفته و در نیمه ی دوم قرن ششم در سرزمین شام نوشته شده‌ است) و از همه مهم تر منطق الطیر عطار.
منطق الطیر عطار داستان سفر گروهی از مرغان به راهنمایی هد هد به کوه قاف برای رسیدن به آستان سیمرغ است. هر مرغ به عنوان نماد دسته ی خاصی از انسان‌ها تصویر می‌شود. سختی های راه باعث می‌شود مرغان یکی یکی از ادامه ی راه منصرف شوند. در پایان، سی مرغ به کوه قاف می‌رسند و در حالتی شهودی در می‌یابند که سیمرغ در حقیقت خودشان هستند. اکثر محققان ادبیات، از جمله «دکتر شفیعی کدکنی» بر این باورند که در این داستان، سیمرغ رمزی از وجود حق تعالی است. سیمرغ رمز آن مفهومی است که نام دارد و نشان ندارد. ادرک انسان نسبت به او ادراکی است «بی چگونه». سیمرغ در ادبیات ما گاهی رمزی از وجود آفتاب که همان ذات حق است، نیز می‌شود. ناپیدایی و بی همتا بودن سیمرغ، دستاویزی است که او را مثالی برای کمال مطلوب قرار می‌دهد.

« زنده باد ایران و ایرانی جاوید کوروش بزرگ »

بن مایع (منبع): « www.7poa.com »

  


برچسب‌ها پارسه: سیمرغ, پرنده ای, در افسانه های, ایرانی, شاهنامه, هفت, کشور, پارسه, ایران من,
در ادامه جستار

تصاویر فوقلاده زیبا و گرافیکی از تختجمشید پارسه

به قلم :   parse        26 / 2 / 1392   

شاید قبلاً هم این تصاویر را دیده باشید . این عکس ها علاوه بر اینکه نشانی از شکوه کاخ پارسه (تخت جمشید) دارند نشانگر توانمندی های خوب کشورمان در این زمینه است. متأسفانه سایتی که این عکس ها در آن قرار داشته اند دیگر بالا نمی آید . چه اتفاقی افتاده است خدا می داند !!

« تصاویر زیبا از پارسه ( تخته جمشید )»


« جاوید ایران و ایرانی جاویدان کوروش بزرگ »

بن مایع (منبع):www.7poa.com


برچسب‌ها پارسه: تصاویر, پارسه, تخت جمشید, بازسازی شده ی, کاخ, پارسه, ایران من,
در ادامه جستار

نبرد کبوجیه پادشاه هخامنشی با فرعون مصر

به قلم :   parse        25 / 2 / 1392   

نبرد ایران و مصر

نبرد ایران و مصر

گروهی باور دارند که این مصر بود که با درگذشت کوروش بزرگ، به تصور اینکه مانند دیگر امپراتوری‌ها پس از مرگ شاه بزرگ، ضعف، جانشین قدرت میشود، به دست اندازی در قلمروی ایران پرداخت. ولی آمازیس فرعون مصر در همین زمان درگذشت و پسرش پسامتیک به جنگ با ایران پرداخت.


شاهنشاه کمبوجیه در این هنگام وارد یهودیه شد و هزاران یهودی به ارتش او پیوستند. جنگ بزرگ در سال ۳۰ از پادشاهی کوروش انجام گرفته و مصریان شکست سختی یافتند. کمبوجیه از صحرای سینا عبور کرده و به جلگه نیل رسید. در آنجا پیکی به فرعون فرستاد و از او خواست که به جای جنگ، صلح کرده و مصر همپیمان ایران گردد. ولی فرعون پیک‌های ایرانی را کشت. پس سپاهیان شاه ایران ممفیس پایتخت بزرگ مصر را محاصره کرده و پس از زد و خورد فراوان، سرانجام شهر سرنگون و فرعون دستگیر شد. کمبوجیه بنا بر گفته هرودوت تصمیم گرفت تا شمه‌ای از  کارهای پدرش را انجام دهد.

منبع بن مایع : « پارسیان دژ _ http://parsiandej.ir»


برچسب‌ها پارسه: نبرد, کمبوجیه, پادشاه, هخامنشی, فرعون, مصر, تصویر, پارسه, تخت جمشید, سرباز, پارسه, نگهبان, پارس, ایران من, پارسیان, دژhttp://parsiandej, ir,

سخنان ارزشمند کوروش بزرگ

به قلم :   parse        26 / 2 / 1392   

                                   گفته هایی از کوروش بزرگ

« گفته هایی ارزشمند ارزشمندتر از آن محتوای و درون مایع این گفته ها است

که بسیار نیک و پسندیده است. این گفته ها با ذکر منبع آن بییان شده است »

اندیشه نیک            گفتار نیک             کردار نیک 

                                                                         

 

***

منم کوروش پادشاه هخامنشی
 

منبع بن مایع : «www.7poa.com »


برچسب‌ها پارسه: سخنان, ارزشمند, کوروش, بزرگ, پارسه, تختجمشید, ایران من, ,
در ادامه جستار

هرگز نخواب کوروش ای مهر آریایی

به قلم :   parse        5 / 2 / 1392   

هرگز نخواب کوروش

دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد

بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد

کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست
حتی دل دماوند، آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد

روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد

دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد
نادر، ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد

دارا کجای کاری، دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد

آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است
اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد

سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد

کو آن حکیم توسی، شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد

هرگز نخواب کوروش، ای مهر آریایی
بی نام تو، وطن نیز نام و نشان ندارد


برچسب‌ها پارسه: پارسه, تصویر, پاسارگاد, کوروش, بزرگ, آریایی,

چو ایران مباشد تن من مباد!

به قلم :   parse        28 / 1 / 1392   

                     

                                      به کوروش به آرش به جمشید قسم      

                                      به نقش و نگار تخت جمشید قسم

                               ایران همی قلب و خون من است

                               گرفته زجان در وجود من است

                               بخوانیم این جمله در گوش باد

                                چو ایران مباشد تن من مباد


برچسب‌ها پارسه: تصویر, تختجمشید, پارسه, شعر, پارسه,
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد