نظامی گنجوی و اقدامات ضد ایرانی دولت باکو...

به قلم :   parse        19 / 6 / 1392   

متاسفانه همانطور که آگاهید کتیبه های پارسی از آرامگاه نظامی توسط دولت جمهوری آذربایجان حذف شده

گاهی وقت ها باید به وقاحت و بی شرمی بعضی از دولت ها افسوس خورد

دولتی که زمان پیدایش آن و عاملیت آن توسط شوروی بوده هم اکنون بر آن است تا تاریخ کشوری با تمدن هفت هزارساله را نادیده گرفته و به نام خود ثبت کرده و  با پوسخندی مردم ایران را به تمسخر گرفته وبیان کند که :

گاهی  بازدید کنندگان با دیدن شعرهای پارسی آرامگاه و موزه نظامی گنجوی گمان می‌کنند که نظامی گنجوی شاعری پارسی‌گوی بوده است!!!!!

بیشرمی تا چه حد؟

در حالیکه نظامی گنجوی حتی یک بیت به غیر زبان فارسی ندارد

فردوسی : 

نهان گشت آیین فرزانگان پراکنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند نهان راستی آشکارا گزند

مگر همین شاعر (نظامی) نبود که می گفت :

همه عالم تن است و ایـران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایـران دل زمین باشد
دل زتن به بود ، یقین باشد

 

فرهنگ غنی فارسی همیشه همچون خاری در چشم دشمنان ایران خواهد بود

ندانی که ایران نشست من است

جهان سر به سر ،به زیر دست من است

بگویید این جمله در گوش باد

چو ایران نباشد تن من مباد

 

کتیبه های حذف شده از مقبره نظامی

کتیبه های اضافه شده به مقبره نظامی

بیانیه پارسیان دژ در مورد حذف کتیبه های پارسی از آرامگاه نظامی

حذف کتیبه های پارسی از آرامگاه نظامی


تلاش جمهوری جعلی باکو برای تصاحب نام شاعر ایرانی با انتشار اسکناس منقش به تصویر وی

به قلم :   parse        31 / 5 / 1392   
به گزارش خبرگزاری تسنیم : منابع غیر رسمی از انتشار اسکناس های جدید در جمهوری  جعلی آذربایجان از ابتدای سال 2014 خبر دادند و اعلام کردند یکی از این اسکناس ها  منقش به تصویر شاعر پر آوازه ی ایرانی , نظامی گنجوی خواهد بود .
بر اسس این گزارش  ها قرار است اسکناس های پنج مناتی منقش به تصویر شاعر پر آوازه ی ایرانی نظامی گنجوی شود که مدعی تعلق این شاعر ایرانی به خود است و این کار به نوعی در راستای تصاحب نام این شاعر پارسی گو انجام می گیرد  .
قبل از این نیز برخی از اسکناس های این کشور با نام نظامی گنجوی منتشر شده است .بر اساس اسناد و مدارک تاریخی نظامی گنجوی یک شاعر ایرانی است . 

سیروس آشموف، محقق آذربایجانی در این باره گفت، منطقه آرانا و شیروانا که در سال 1918 جمهوری آذربایجان در آن تاسیس شد، قبلا بخشی از خاک ایران ...
 
جمهوری جعلی باکوی آذربایجان ایران شمالیست

برچسب‌ها پارسه: نظامی گنجوی, جمهوری جعلی اذربایجان, ایران شمالی,

استاد رحمان اسداللهی

به قلم :   parse        31 / 5 / 1392   

*درود بر استاد رحمان اسداللهی یک آذری باغیرت !؟

کمتر کسانی هستند که اسم این هنرمند آذری رو شنیده باشن او عاشق گارمانش است.

 رحمان اسداللهی از سال 1991 به سراطان فک مبتلا شد و تا امروز که در تلوزیون دیدمش صحیح و سالم سرطانش درمان شده بود داشتم به حرف هایش گوش میکردم واقعا شگفت زده شدم اشکم را درآورد صدای تلوزیون را بلند تر کردم چون بخاطر عملی که روی فکش انجام داده بود نمی تونست خوب صحبت کنه خیلی ها در ایران این استاد بزرگ رو فراموش کردن استاد رحمان اسداللهی اکنون در امریکا زندگی میکنند.

متاسفانه یکسری آدمای بی خرد و نادان در ایران به این هنرمند بزرگ اتهاماتی مبنی بر اینکه استاد رحمان اسداللهی یک تجذیه طلب بوده و خواهان جدایی آذربایجان بوده است و یک سری از پانترکیسم ها ی فاشیست هم از این  فرصت به وجود آمده  کمال استفاده را برده  تا آذربایجانی ها را تجذیه طلب نشان دهند  .

قابل توجه پانترکیسم های فاشیست و تجذیه طلب و البته گرامی بی خود زور نزنید و خوتتون رو به مردم پاک آذربایجان نچسپونید چرا که آن جا سرزمین ستار خان و باقرخان است پاتون رو جای بدی گذاشتین شماها همان بربرهایی هستید که مانند اعراب که به ما یورش بردن به آذربایجان یورش بردید و به قتل و کشتار و تجاوز , غارت آذربایجان پرداختید

  استاد رحمان اسداللهی : در یک همایش در ترکیه بودیم خاستند از من عکس بگیرند پرچم ترکیه را آوردند گفتم پرچم ایران باشد نه ترکیه .

استاد رحمان اسداللهی : من تجذیه طلب نیستم . پدرم مادرم در ایران خاک شده اند من عاشق ایرانم .

استاد رحمان اسداللهی : حاضرم تمام زندگیم رو بدم دوباره برگردم ایران .

استاد اسداللهی : شماره تماسش در امریکا : 6619427666 

استاد رحمان انگشتانت طلایی  , روحت نقره ای و عشقت به ایران جاودان بدان که دوستت داریم و می بالم به خودم که چنین بزرگانی داریم .


برچسب‌ها پارسه: استاد رحمان اسداللهی, هنرمد بزرگ ایرانی, آذری,

جنگ چالداران

به قلم :   parse        26 / 5 / 1392   

جنگ چالداران ; نخستین نبرد دولتهای صفویه و عثمانی در دشت چالداران است , که در نزدیکی شهرستان چالداران در شمال غربی ایران در تاریخ 31 - مرداد / 23 اوت 1514 میلادی رخ داد. نتیجه این نبرد پیروزی قاطعانه سپاهیان عثمانی به فرماندهی سلطان سلیم اول بر سپاه صفوی به فرماندهی شاه اسماعیل صفوی بود. در این جنگ نیروهای قزلباش که درحدود 40 هزار تن بودند با سپاه حدود 100هزار نفری عثمانی جنگیدند و به دلیل کمی نفرات و نداشتن سلاح گرم  از سپاه عثمانی شکست خوردند. این در حالی بود که ارتش عثمانی  دارای توپخانه و تفنگهای انفرادی بود , ولی سربازان ایرانی با شمشیر , نیزه و تیرو کمان  می جنگیدند .

البته صفویان پیش از جنگ  سلاح های آتشین در اختیار داشته اند و روش استفاده از آن هم آشنا بودند اما *ایرانیان ذاتاً به سلاح آتشین بی علاقه بودند و استفاده از آن را ناجوانمردانه وناشی از ترس می دانستند.

« پاینده و پیروز ایران ایرانی جاویدان کوروش بزرگ »


برچسب‌ها پارسه: چالداران, جنگ چالداران, ایران من,

خاک می خوریم , خاک نمی دهیم

به قلم :   parse        25 / 5 / 1392   

« خاک می خوریم , خاک نمی دهیم »

من هیچ وقت گریه نمیکنم چون اگه اشک میریختم آذربایجان شکست میخورد و اگر آذربایجان شکست میخورد ایران , زمین میخورد. اما در مشروطه دو بار آن هم در یک روز اشک ریختم
حدود 9 ماه بود تحت فشار بودیم. بدون غذا. بدون لباس. از قرار گاه آمدم بیرون...چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش آمد پایین و چهار دست پا رفت به طرف بوته علف. علف را از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها را خوردن... با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش میده و میگه لعنت به ستارخان که مارو به این روز انداخته.
اما... مادر کودک آمد طرفش و بچه را بغل کرد و گفت : عیبی نداره فرزندم
خاک میخوریم اما خاک نمیدهیم.
آنجا بود که اشکم در آمد...

« یاساشین آذربایجان   یاساشین ایران »

برچسب‌ها پارسه: آذربایجان, خاک می خوریم, خاک نمی دهیم,

بررسی قدمت کشورهای عربی حاشیه خلیج پارس!!

به قلم :   parse        8 / 5 / 1392   

 «بررسی تطبیقی قدمت کشورهای عربی حاشیه خلیج پارس با درختان خیابان ولیعصر تهران و ساختمان شمس العماره»

 

«با توجه به زیاده گویی های شیخک نشینهای عربی بد ندیدیم بررسی تطبیقی قدمت کشورهای عربی حاشیه خلیج هیشه پارس را با درختان خیابان ولیعصر تهران و ساختمان شمس العماره تهران را براتون بگذارم تا با سن این کشورها بیشتر آشنا شوید؟!!

 

 

*اینم گنده تر از همشون عربستان « بزرگترین تولید کننده و سادر کننده تروریست در دنیا , در پست بعدی بیشتر توضیح میدم »

 

قطر  +  بحرین  +  امارات = 

 

آنها در جستجوی هویت اند ولی چون خودشان ندارند به هویت دیگران تعرض می کنند تا بلکه بتوانند آن را تصاحب کنند زیرا غارتگری خصیصه بدوی و بیابانی آنهاست که همچنان در شکل نوینی در حال بازتولید خود است.

پایده ایران پایده ایرانی جاویدان کوروش بزرگ

یاری نامه : ایران زمین من


برچسب‌ها پارسه: قدمت, کشورهای ع ر ب ی , قدمت,

آثار بر جای مانده از تمدن مانا(مانناها)

به قلم :   parse        3 / 4 / 1392   

« تمدن مانا »

« آذربایجان قبل از آریاییها»

 

پیش از تشکیل پادشاهی ماد در غرب و شمال غرب ایران حکومت‌های محلی مختلفی در این منطقه شکل گرفت که مهمترین و در عین حال ناشناخته‌ترین آنها پادشاهی مانا بود. این حکومت در هزاره اول ق م به مدت 300 سال به حیات فرهنگی سیاسی خود ادامه داد. به این تمدن نخستین بار در سال 834 ق م در کتیبه‌های آشوری اشاره شده است اما خیلی پیش از آن نیز وجود داشتند.‏

 

از خود ماناها منابع مکتوبی به دست نیامده است اما مدارک زبان شناسی استخراج شده از متون آشوری و اورارتویی نشان می‌دهد که ساکنان آن اقوام حوری زبان بودند. اسامی ثبت شده در متون اشاره شده مهمترین مدرک باقیمانده از این زبان است. ‏

 

مانا دارای سیستم حکومتی پادشاهی بود که در آن فرزند پدر جانشین می‌شود. شاه به تنهایی کشور را اداره نمی‌کرد بلکه از حاکمان محلی، اعیان و بزرگان همکاری می‌جست. سرزمین مانا به ایالت‌هایی تقسیم می‌شد که تعداد اندکی از آنها وضعیتی نیمه مستقل داشتند. پایتخت در طول حیات شهر «زیرتو» یا «ایزیرتو» بود که در منطقه سقز یا بوکان بوده است. شهرهای مهم دیگر وجود داشتند که از آنها به عنوان شهرهای شاهی یاد می‌شود. ‏
قلمرو مانا منابع آب و خاک مناسب و مراتع غنی و گسترده‌ای داشت که شرایط خوبی برای رشد کشاورزی، دامداری و پرورش اسب به حساب می‌آمد. همین باعث شد که جامعه‌ای مرفه و ثروتمند شکل بگیرد. مهارت مانایی‌ها در پرورش اسب منبع درآمد مهمی برایشان فراهم ساخت. در کل گنجینه‌های ارزشمند به دست آمده از زیویه و حسنلو گواه این هستند که مانایی‌ها نسبت به سایر اقوام منطقه از نظر موقعیت اقتصادی، برتری داشتند.‏
در کنار کشاورزی و دامداری، هنرمندان و صنعتگران چیره دستی در مانا زندگی می‌کردند که در سفالگری، فلزکاری، کنده کاری بر عاج، آجرهای لعابدار و غیره مهارت داشتند.
 
* زندگی سیاسی مانا درقالب 4 دوره مورد مطالعه قرار میگیرد :
‏1ـ مانا در دوره «شلمناصر» سوم تا
«آددنیراری» سوم (783-858 ق م)‏
‏2ـ مانا در دوره گسترش نفوذ و قلمرو اورارتو (750-830 ق م)‏
‏3ـ مانا در دوره «تیگلت پیلسر» سوم و «سارگون» دوم (705-744 ق م)‏
‏4ـ مانا در دوره «سناخریب» و «اسرحدون» (669-704 ق م)‏
شلمناصر سوم در گزارش خود در 843 ق م نخستین بار به مانا اشاره می‌کند. گزارش لشکرکشی سال 829 ق م این پادشاه اطلاعات بیشتری از مانا می‌دهد: «در سال سی ام سلطنت به میانه شهرهای «اوالکی» مانایی نزدیک شدم. اوالکی از قدرت من ترسید و پایتخت خود، زیرت را ترک کرد و برای نجات جان خود به کوه‌ها گریخت. او را دنبال کردم گاوها، گوسفندان و اموال او را غنیمت گرفتم. شهرهای او را ویران و غارت کردم و در آتش سوزاندم و از ماناش (مانا) خارج شدم.»
از 820 ق م تا اواسط سده 7 ق م اورارتو لشکرکشی‌هایی به قلمرو مانا کرد و مانا علی رغم شکست‌های متعددی که داشت هرگز «انقیاد اورارتو» را نپذیرفت و استقلالش را از دست نداد. با روی کار آمدن تیگلت پیسر سوم، اورارتویی‌ها شکست سختی از او خوردند و این پایان حملات آنها به مانا بود و با پشتیبانی آشور قلمروهای از دست رفته به مانا بازگشت. ‏
بر اساس کتیبه‌های این پادشاه شخصی به نام «ایرنزو» در 737 ق م بر مانا حکومت می‌کرد. زمانی که تیگلت پیلسر سوم حدود 737 ق م به غرب ایران لشکرکشی کرد تنها ایالتی که علیه آن هیچ اقدامی نکرد مانا بود و این قدرتمندی ایرنزو و مانا را در آن زمان نشان می‌دهد. ‏
پس از مرگ سارگون در 705 ق م قلمرو مانا در جهات مختلف گسترش یافت. در دوره «سناخریب» و «اسرحدون» تعدادی از مناطق مرزی آشور تحت تصرف مانایی‌ها درآمد. اما در زمان آشور بانیپال دوباره به آشوری‌ها بازگردانده شد. بر اساس سالنامه آشوربانیپال وی پس از 15 روز محاصره توانست این مناطق را دوباره به دست بیاورد. در پایان سلطنت آشوربانیپال، امپراطوری آشور وارد دوره ضعف و بحران درونی شد که در نهایت به سقوط انجامید.‏
در 616 ق م بابلی‌ها آشوریان را در فرات میانی شکست دادند. نظامیان بابلی گروهی از مانایی‌ها را که به کمک آشور آمده بودند دستگیر کرده و در کتیبه خود این را بیان کردند اما از تعداد و چگونگی کمک آنها اطلاعاتی در دست نیست. گمان می‌رود حضور آنها به صورت نظامیان مزدور یا مانایی‌های در تبعید بوده زیرا اگر متحد آشوریان بودند نشانه‌هایی از حملات مادها با قلمرو مانا دیده می‌شد.‏
زمان و چگونگی تسلط ماد بر مانا مشخص نیست. آخرین بار یک منبع عبری در 593 ق م به عنوان یک پادشاهی کوچک و به ظاهر تابع ماد اشاره می‌کند.

 
« ایالت های مانا»
سوریکش ـ این ایالت بر اساس متون آشوری از ایالات مرزی بود و با ایالت‌های زموا، البریه و کرل مرز مشترک داشت. با توجه به جایابی صورت گرفته منطقه بانه را می‌توان برای آن در نظر گرفت.‏
مسی ـ مسی از وسعت قابل توجهی برخوردار بوده است و با ایالات «پرسوا»، «گیزیل بوند» و ماد مرز مشترک داشت. بیجار، دیواندره و شاید تکاب را بتوان برای مسی جایابی کرد.‏
اوئیشدیش ـ منطقه وسیع و آبادی را شامل می‌شد و در همسایگی کوه بسیار بلندی به نام «آوائوش» و نیز پادشاهی اورارتو و ایالت «زیکیرتو» قرار داشت. آوائوش با کوه سهند و «اوئیشدیش» با شهرستان مراغه امروزی مطابقت دارد.‏
زیکیرتو ـ با اندیه، اوئیشدیش و سرزمین اورارتو مرز مشترک داشت. بهترین گزینه برای «جایابی زیکیرتو» منطقه میانه است.‏
اندیه ـ در متون آشوری اندیه همراه زیکیرتو ذکر شده و مناطق شرقی و شمال شرقی میانه به سوی منطقه تالش گزینه مناسبی برای اندیه است.‏
سوبی ـ در گزارش لشکرکشی هشتم سارگون و هنگام فتح قلعه «اوشکایا» از دشتی به نام سوبی نام برده شده که قلعه مذکور به آن اشراف داشته است. *به این ترتیب منطقه شمال شرقی دریاچه ارومیه به سوی تبریز با این دشت مطابقت دارد.*
 
« محوطه های باستانشناسی مانا»
محوطه قلایچی ـ این محوطه در جوار روستایی به همین نام و در شمال شرق شهرستان بوکان است. این محوطه معرف یک طبقه استقرار مانایی ها در 600-800 ق م است. پس از کاوش‌های غیر مجاز، در 1364 یک کاوش نجات بخش توسط «احسان یغمایی» انجام شد که در نتیجه آن بقایای معماری، یادبود نامه، آجرهای لعاب دار و اشیاء دیگری به دست آمد. در جریان کاوش‌های بعدی یک مجموعه ساختمانی وسیع مشتمل بر دروازه ورودی، حیاط‌های سنگ فرش، تالار ستون دار و تعدادی صفه در اطراف تالار کشف شد. مهمترین ویژگی معماری آنها تزئینات به صورت آجرهای لعابدار و منقوش با نگاره‌های هندسی، حیوانی، انسانی و اساطیری است.‏
در سنگ‌نوشته مکشوفه به عبارت «خالدی زعتر» برمی‌خوریم که احتمالاً «زعتر» همان «زیرتور» است. این موضوع و غنای آثار به دست آمده این احتمال را به وجود می‌آورد که قلایچی همان «ایزرتو»، پایتخت مانا باشد.‏
زیویه ـ زیویه محوطه باستانی دیگر است که در جنوب شرقی شهرستان سقز قرار دارد. آثار مکشوفه بر فراز تپه‌ای به بلندی 100 متر قرار گرفته است. در سال 1325 از این مکان گنجینه ارزشمندی از اشیای زرین، سیمین، عاج و سفال به دست آمد و راهی موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی جهان شده است. همچنین تعدادی از آنها توسط موزه ایران باستان خریداری شد. پس از این تاریخ حفاری‌های تجاری شروع و بخش وسیعی از سطح تپه تخریب شد. ‏
به دنبال کاوش‌های صورت گرفته بقایای دژی مربوط به مانا‌ها به تاریخ 600-800 ق م به دست آمده که شامل تالار ستون دار، اتاق‌ها، انبارها، راه پله‌های ارتباطی و مجموعه‌ای از قطعات سفال است. با توجه به این اشیا و شباهت اسمی، محوطه باستانی زیویه با «زیبیه» یا «اوزبیا» که در گزارش‌های آشوری آمده مطابقت دارد.‏
گورستان کول تاریکه ـ این گورستان در نزدیکی روستای یوزباش کندی، در شمال شهرستان دیوان‌دره واقع شده است. در نتیجه کاوش‌های صورت گرفته شماری گور به دست آمد که در ساخت آنها از تخته سنگ‌های بزرگ و کوچک استفاده شده است. بیشتر گورها در بستر صخره‌ای تپه کنده شده‌اند. در داخل گورها و در کنار اسکلت‌ها اشیای تدفینی مختلفی چون سفالینه‌ها، اشیای مفرغی، تزئینات شخصی، اشیای آهنی، مهره‌های سنگی و اشیای استخوانی قرار داده شده است که روی آنها را با تخته سنگ‌ها می‌پوشاندند.‏
زندان سلیمان ـ این محوطه در نزدیکی شهرستان تکاب قرار دارد. حجم مخروطی تپه و حفره‌ای بزرگ در میانه آن که نتیجه چشمه‌ای است که در گذشته می‌جوشیده و شرایط طبیعی نادری را فراهم کرده است. اوایل هزاره اول ق م اقوام مانایی پیرامون این دریاچه تأسیسات گسترده مذهبی ایجاد کردند. استقرار این منطقه با خشک شدن آب دریاچه به پایان رسید. پس از این تاریخ محوطه مدتی کوتاه به عنوان پناهگاه استفاده می‌شده که این کاربری هم در اواخر سده 7ق‌م با حمله دشمن به پایان رسیده است.‏
تپه حسنلو ـ این محوطه در جوار روستایی به همین نام در نزدیکی شهرستان نقده واقع شده و معرف استقرار از دوره نوسنگی تا دوره اسلامی است. کاوش‌های زیادی در این تپه انجام شده که مهمترین آنها توسط هیأت مشترک ایرانی ـ آمریکایی به سرپرستی «رابرت دایسون» صورت گرفت و آثار ارزشمندی از طبقات مختلف آن به دست آمد. بر اساس این آثار در 1450 ق م بر بالای تپه مجموعه‌ای از بناهای مسکونی و عمومی ساخته شده بود.‏
از دلایل این پیشرفت سرزمین مانا، شرایط مساعد زیست‌محیطی در حوضه جنوب و جنوب شرقی دریاچه ارومیه بود. آنها در فنون فلزگری، سفالگری و کنده‌کاری پیشرفت زیادی داشتند، در پرورش اسب نیز قومی زبانزد بودند و در کل پادشاهی مانا نسبت به سایر حکومت‌های محلی از ساختار سیاسی فرهنگی و اقتصادی پیشرفته‌تری برخوردار بود و نقش ویژه‌ای در تحولات تمدن‌های منطقه داشت.‏

 

 

 

بن مایع(منبع) :ایران بوم نویسنده سارا پورمظاهری‏ammi.ir -پارسی فروم-


برچسب‌ها پارسه: تمدن مانا, مانناها, ایران بوم, پارسه, ,
صفحه قبل 1 صفحه بعد