« تمدن مانا »
« آذربایجان قبل از آریاییها»
پیش از تشکیل پادشاهی ماد در غرب و شمال غرب ایران حکومتهای محلی مختلفی در این منطقه شکل گرفت که مهمترین و در عین حال ناشناختهترین آنها پادشاهی مانا بود. این حکومت در هزاره اول ق م به مدت 300 سال به حیات فرهنگی سیاسی خود ادامه داد. به این تمدن نخستین بار در سال 834 ق م در کتیبههای آشوری اشاره شده است اما خیلی پیش از آن نیز وجود داشتند.
از خود ماناها منابع مکتوبی به دست نیامده است اما مدارک زبان شناسی استخراج شده از متون آشوری و اورارتویی نشان میدهد که ساکنان آن اقوام حوری زبان بودند. اسامی ثبت شده در متون اشاره شده مهمترین مدرک باقیمانده از این زبان است.
مانا دارای سیستم حکومتی پادشاهی بود که در آن فرزند پدر جانشین میشود. شاه به تنهایی کشور را اداره نمیکرد بلکه از حاکمان محلی، اعیان و بزرگان همکاری میجست. سرزمین مانا به ایالتهایی تقسیم میشد که تعداد اندکی از آنها وضعیتی نیمه مستقل داشتند. پایتخت در طول حیات شهر «زیرتو» یا «ایزیرتو» بود که در منطقه سقز یا بوکان بوده است. شهرهای مهم دیگر وجود داشتند که از آنها به عنوان شهرهای شاهی یاد میشود.
قلمرو مانا منابع آب و خاک مناسب و مراتع غنی و گستردهای داشت که شرایط خوبی برای رشد کشاورزی، دامداری و پرورش اسب به حساب میآمد. همین باعث شد که جامعهای مرفه و ثروتمند شکل بگیرد. مهارت ماناییها در پرورش اسب منبع درآمد مهمی برایشان فراهم ساخت. در کل گنجینههای ارزشمند به دست آمده از زیویه و حسنلو گواه این هستند که ماناییها نسبت به سایر اقوام منطقه از نظر موقعیت اقتصادی، برتری داشتند.
در کنار کشاورزی و دامداری، هنرمندان و صنعتگران چیره دستی در مانا زندگی میکردند که در سفالگری، فلزکاری، کنده کاری بر عاج، آجرهای لعابدار و غیره مهارت داشتند.
* زندگی سیاسی مانا درقالب 4 دوره مورد مطالعه قرار میگیرد :
1ـ مانا در دوره «شلمناصر» سوم تا
«آددنیراری» سوم (783-858 ق م)
2ـ مانا در دوره گسترش نفوذ و قلمرو اورارتو (750-830 ق م)
3ـ مانا در دوره «تیگلت پیلسر» سوم و «سارگون» دوم (705-744 ق م)
4ـ مانا در دوره «سناخریب» و «اسرحدون» (669-704 ق م)
شلمناصر سوم در گزارش خود در 843 ق م نخستین بار به مانا اشاره میکند. گزارش لشکرکشی سال 829 ق م این پادشاه اطلاعات بیشتری از مانا میدهد: «در سال سی ام سلطنت به میانه شهرهای «اوالکی» مانایی نزدیک شدم. اوالکی از قدرت من ترسید و پایتخت خود، زیرت را ترک کرد و برای نجات جان خود به کوهها گریخت. او را دنبال کردم گاوها، گوسفندان و اموال او را غنیمت گرفتم. شهرهای او را ویران و غارت کردم و در آتش سوزاندم و از ماناش (مانا) خارج شدم.»
از 820 ق م تا اواسط سده 7 ق م اورارتو لشکرکشیهایی به قلمرو مانا کرد و مانا علی رغم شکستهای متعددی که داشت هرگز «انقیاد اورارتو» را نپذیرفت و استقلالش را از دست نداد. با روی کار آمدن تیگلت پیسر سوم، اورارتوییها شکست سختی از او خوردند و این پایان حملات آنها به مانا بود و با پشتیبانی آشور قلمروهای از دست رفته به مانا بازگشت.
بر اساس کتیبههای این پادشاه شخصی به نام «ایرنزو» در 737 ق م بر مانا حکومت میکرد. زمانی که تیگلت پیلسر سوم حدود 737 ق م به غرب ایران لشکرکشی کرد تنها ایالتی که علیه آن هیچ اقدامی نکرد مانا بود و این قدرتمندی ایرنزو و مانا را در آن زمان نشان میدهد.
پس از مرگ سارگون در 705 ق م قلمرو مانا در جهات مختلف گسترش یافت. در دوره «سناخریب» و «اسرحدون» تعدادی از مناطق مرزی آشور تحت تصرف ماناییها درآمد. اما در زمان آشور بانیپال دوباره به آشوریها بازگردانده شد. بر اساس سالنامه آشوربانیپال وی پس از 15 روز محاصره توانست این مناطق را دوباره به دست بیاورد. در پایان سلطنت آشوربانیپال، امپراطوری آشور وارد دوره ضعف و بحران درونی شد که در نهایت به سقوط انجامید.
در 616 ق م بابلیها آشوریان را در فرات میانی شکست دادند. نظامیان بابلی گروهی از ماناییها را که به کمک آشور آمده بودند دستگیر کرده و در کتیبه خود این را بیان کردند اما از تعداد و چگونگی کمک آنها اطلاعاتی در دست نیست. گمان میرود حضور آنها به صورت نظامیان مزدور یا ماناییهای در تبعید بوده زیرا اگر متحد آشوریان بودند نشانههایی از حملات مادها با قلمرو مانا دیده میشد.
زمان و چگونگی تسلط ماد بر مانا مشخص نیست. آخرین بار یک منبع عبری در 593 ق م به عنوان یک پادشاهی کوچک و به ظاهر تابع ماد اشاره میکند.
« ایالت های مانا»
سوریکش ـ این ایالت بر اساس متون آشوری از ایالات مرزی بود و با ایالتهای زموا، البریه و کرل مرز مشترک داشت. با توجه به جایابی صورت گرفته منطقه بانه را میتوان برای آن در نظر گرفت.
مسی ـ مسی از وسعت قابل توجهی برخوردار بوده است و با ایالات «پرسوا»، «گیزیل بوند» و ماد مرز مشترک داشت. بیجار، دیواندره و شاید تکاب را بتوان برای مسی جایابی کرد.
اوئیشدیش ـ منطقه وسیع و آبادی را شامل میشد و در همسایگی کوه بسیار بلندی به نام «آوائوش» و نیز پادشاهی اورارتو و ایالت «زیکیرتو» قرار داشت. آوائوش با کوه سهند و «اوئیشدیش» با شهرستان مراغه امروزی مطابقت دارد.
زیکیرتو ـ با اندیه، اوئیشدیش و سرزمین اورارتو مرز مشترک داشت. بهترین گزینه برای «جایابی زیکیرتو» منطقه میانه است.
اندیه ـ در متون آشوری اندیه همراه زیکیرتو ذکر شده و مناطق شرقی و شمال شرقی میانه به سوی منطقه تالش گزینه مناسبی برای اندیه است.
سوبی ـ در گزارش لشکرکشی هشتم سارگون و هنگام فتح قلعه «اوشکایا» از دشتی به نام سوبی نام برده شده که قلعه مذکور به آن اشراف داشته است. *به این ترتیب منطقه شمال شرقی دریاچه ارومیه به سوی تبریز با این دشت مطابقت دارد.*
« محوطه های باستانشناسی مانا»
محوطه قلایچی ـ این محوطه در جوار روستایی به همین نام و در شمال شرق شهرستان بوکان است. این محوطه معرف یک طبقه استقرار مانایی ها در 600-800 ق م است. پس از کاوشهای غیر مجاز، در 1364 یک کاوش نجات بخش توسط «احسان یغمایی» انجام شد که در نتیجه آن بقایای معماری، یادبود نامه، آجرهای لعاب دار و اشیاء دیگری به دست آمد. در جریان کاوشهای بعدی یک مجموعه ساختمانی وسیع مشتمل بر دروازه ورودی، حیاطهای سنگ فرش، تالار ستون دار و تعدادی صفه در اطراف تالار کشف شد. مهمترین ویژگی معماری آنها تزئینات به صورت آجرهای لعابدار و منقوش با نگارههای هندسی، حیوانی، انسانی و اساطیری است.
در سنگنوشته مکشوفه به عبارت «خالدی زعتر» برمیخوریم که احتمالاً «زعتر» همان «زیرتور» است. این موضوع و غنای آثار به دست آمده این احتمال را به وجود میآورد که قلایچی همان «ایزرتو»، پایتخت مانا باشد.
زیویه ـ زیویه محوطه باستانی دیگر است که در جنوب شرقی شهرستان سقز قرار دارد. آثار مکشوفه بر فراز تپهای به بلندی 100 متر قرار گرفته است. در سال 1325 از این مکان گنجینه ارزشمندی از اشیای زرین، سیمین، عاج و سفال به دست آمد و راهی موزهها و مجموعههای خصوصی جهان شده است. همچنین تعدادی از آنها توسط موزه ایران باستان خریداری شد. پس از این تاریخ حفاریهای تجاری شروع و بخش وسیعی از سطح تپه تخریب شد.
به دنبال کاوشهای صورت گرفته بقایای دژی مربوط به ماناها به تاریخ 600-800 ق م به دست آمده که شامل تالار ستون دار، اتاقها، انبارها، راه پلههای ارتباطی و مجموعهای از قطعات سفال است. با توجه به این اشیا و شباهت اسمی، محوطه باستانی زیویه با «زیبیه» یا «اوزبیا» که در گزارشهای آشوری آمده مطابقت دارد.
گورستان کول تاریکه ـ این گورستان در نزدیکی روستای یوزباش کندی، در شمال شهرستان دیواندره واقع شده است. در نتیجه کاوشهای صورت گرفته شماری گور به دست آمد که در ساخت آنها از تخته سنگهای بزرگ و کوچک استفاده شده است. بیشتر گورها در بستر صخرهای تپه کنده شدهاند. در داخل گورها و در کنار اسکلتها اشیای تدفینی مختلفی چون سفالینهها، اشیای مفرغی، تزئینات شخصی، اشیای آهنی، مهرههای سنگی و اشیای استخوانی قرار داده شده است که روی آنها را با تخته سنگها میپوشاندند.
زندان سلیمان ـ این محوطه در نزدیکی شهرستان تکاب قرار دارد. حجم مخروطی تپه و حفرهای بزرگ در میانه آن که نتیجه چشمهای است که در گذشته میجوشیده و شرایط طبیعی نادری را فراهم کرده است. اوایل هزاره اول ق م اقوام مانایی پیرامون این دریاچه تأسیسات گسترده مذهبی ایجاد کردند. استقرار این منطقه با خشک شدن آب دریاچه به پایان رسید. پس از این تاریخ محوطه مدتی کوتاه به عنوان پناهگاه استفاده میشده که این کاربری هم در اواخر سده 7قم با حمله دشمن به پایان رسیده است.
تپه حسنلو ـ این محوطه در جوار روستایی به همین نام در نزدیکی شهرستان نقده واقع شده و معرف استقرار از دوره نوسنگی تا دوره اسلامی است. کاوشهای زیادی در این تپه انجام شده که مهمترین آنها توسط هیأت مشترک ایرانی ـ آمریکایی به سرپرستی «رابرت دایسون» صورت گرفت و آثار ارزشمندی از طبقات مختلف آن به دست آمد. بر اساس این آثار در 1450 ق م بر بالای تپه مجموعهای از بناهای مسکونی و عمومی ساخته شده بود.
از دلایل این پیشرفت سرزمین مانا، شرایط مساعد زیستمحیطی در حوضه جنوب و جنوب شرقی دریاچه ارومیه بود. آنها در فنون فلزگری، سفالگری و کندهکاری پیشرفت زیادی داشتند، در پرورش اسب نیز قومی زبانزد بودند و در کل پادشاهی مانا نسبت به سایر حکومتهای محلی از ساختار سیاسی فرهنگی و اقتصادی پیشرفتهتری برخوردار بود و نقش ویژهای در تحولات تمدنهای منطقه داشت.
بن مایع(منبع) :ایران بوم نویسنده سارا پورمظاهریammi.ir -پارسی فروم-
برچسبها پارسه: تمدن مانا, مانناها, ایران بوم, پارسه, ,